حداقل سرمایه برای ورود به فارکس + (فرمول مدیریت سرمایه در فارکس)
حداقل سرمایه برای ورود به فارکس تصور کنید بهعنوان یک تریدر تماموقت در بازار فارکس مشغول به کار هستید؛ دیگر
در دنیای پرنوسان بازار فارکس، یافتن ابزارهایی که بتوانند به شما در تشخیص روندها، نوسانات و نقاط ورود و خروج کمک کنند، ضروری است. یکی از این ابزارهای قدرتمند، باندهای بولینگر (Bollinger Bands) است که توسط جان بولینگر (John Bollinger) در دهه ۱۹۸۰ توسعه یافت. این اندیکاتور بر پایه میانگین متحرک ساده (SMA) و انحراف معیار بنا شده است و به معاملهگران کمک میکند تا مناطق بیشخرید (Overbought) و بیشفروش (Oversold) را شناسایی کنند.
اما چرا این ابزار تا این حد محبوب است؟ پاسخ ساده است: چون باندهای بولینگر به شما اجازه میدهند بازار را بهتر درک کنید و رفتار قیمت را با دقت بیشتری تحلیل کنید. در این مقاله از خان بورس، ابتدا با مفهوم این اندیکاتور آشنا میشویم، سپس کاربردهای آن در بازار فارکس را بررسی میکنیم و در نهایت، به نکات و استراتژیهای پیشرفتهای میپردازیم که میتوانند معاملات شما را متحول کنند.
بیایید با تعریف دقیق و در عین حال قابل فهم باندهای بولینگر آغاز کنیم. به زبان ساده، باندهای بولینگر مجموعهای از سه خط هستند که بر روی نمودار قیمت داراییها، از جمله جفت ارزهای فارکس، ترسیم میشوند. این سه خط عبارتند از:
به زبان خلاصه، باندهای بولینگر مثل یک پوشش الاستیک (Volatility Envelope) دور قیمت را میگیرند. وقتی بازار پر انرژی و پر نوسان میشود، باندها بازتر و کشیدهتر میشوند. وقتی بازار آرام و کم نوسان است، باندها جمعتر و باریکتر میشوند. همین ویژگی منحصر به فرد، باندهای بولینگر را به یک ابزار فوقالعاده برای سنجش هیجانات بازار و شناسایی زمان مناسب برای خرید و فروش تبدیل کرده است.
توصیه تخصصی برای شما: تنظیمات پیشفرض باندهای بولینگر (20 دوره و 2 انحراف معیار)، فقط یک نقطه شروع هستند، مثل یک لباس آماده که شاید نیاز به پرو و تغییر داشته باشد. شما میتوانید این تنظیمات را با توجه به ویژگیهای جفت ارز مورد نظرتان و استراتژی معاملاتی منحصربهفرد خودتان، کاملاً شخصیسازی کنید.
برای اینکه واقعاً استاد استفاده از باندهای بولینگر شوید، باید اجزای آن را مثل کف دستتان بشناسید. هر کدام از این سه خط، گنجینهای از اطلاعات ارزشمند را در اختیار شما قرار میدهند. در ادامه به رمزگشایی معنا و مفهوم این خطوط میپرداریم:
همانطور که گفتیم، باند میانی معمولاً یک میانگین متحرک ساده 20 روزه است. این خط فقط میانگین قیمت 20 دوره اخیر را نشان نمیدهد، بلکه به عنوان یک سطح حمایت و مقاومت پویا هم عمل میکند. در روندهای صعودی، قیمتها معمولاً بالای باند میانی جولان میدهند و این باند مثل یک سپر حمایتی عمل میکند. در روندهای نزولی، قیمتها زیر باند میانی حرکت میکنند و این باند نقش یک دیوار مقاومتی را ایفا میکند.
نکته حرفهای برای تیزبینها: باند میانی، یک راهنمای عالی برای تشخیص جهت کلی روند بازار هم هست. اگر قیمتها دائماً بالای باند میانی باشند، احتمالاً روند صعودی حاکم است. اگر دائماً زیر باند میانی باشند، احتمالاً روند نزولی فرمانروایی میکند.
باند بالا، سقف نوسانات قیمت در بازه زمانی مشخص را به تصویر میکشد. وقتی قیمت با ولع به باند بالا میرسد، زنگ هشدار برای شرایط اشباع خرید (Overbought) به صدا در میآید. یعنی احتمالاً قیمت بیش از حد بالا رفته و وقت استراحت و برگشت (Pullback) یا اصلاح (Correction) فرا رسیده است.
نکته تخصصی برای معاملهگران زیرک: البته رسیدن قیمت به باند بالا، همیشه به معنای سقوط قطعی قیمت نیست. در روندهای صعودی پرقدرت، قیمت میتواند مدتها در نزدیکی یا حتی بالای باند بالا پیشروی کند. در این حالت، شکست باند بالا (Breakout)، میتواند نشانهای از ادامه صعود باشد، نه پایان آن.
باند پایین، کف نوسانات قیمت را در بازه زمانی مشخص به نمایش میگذارد. وقتی قیمت با احتیاط به باند پایین نزدیک میشود، چراغ سبز برای شرایط اشباع فروش (Oversold) روشن میشود. یعنی قیمت احتمالاً بیش از حد پایین آمده و زمان پرواز دوباره و بازگشت (Bounce) فرا رسیده است.
نکته تخصصی برای شکارچیان فرصت: مثل باند بالا، رسیدن قیمت به باند پایین هم همیشه به معنای صعود تضمینی قیمت نیست. در روندهای نزولی سهمگین، قیمت میتواند مدتها در نزدیکی یا حتی پایین باند پایین به سقوطش ادامه دهد. در این شرایط، شکست باند پایین (Breakdown)، میتواند سیگنال ادامه نزول باشد، نه پایان آن.
توصیه ارزشمند: هنگام تحلیل باندهای بولینگر، حرکات قیمت در نزدیکی هر سه باند را با دقت زیر نظر بگیرید. واکنش قیمت به این خطوط، میتواند سرنخهای فوقالعادهای درباره مسیر بعدی بازار در اختیارتان بگذارد.
باندهای بولینگر فقط یک اندیکاتور ساده نیستند، بلکه یک ارتش چند منظوره از کاربردها در تحلیل بازارهای مالی، بهخصوص فارکس را در خود جای دادهاند. مهمترین نقشآفرینیهای این ابزار جادویی عبارتند از:
یادتان هست گفتیم باندهای بولینگر به تغییرات نوسانات بازار واکنش نشان میدهند؟ وقتی باندها به هم میچسبند (Bollinger Bands Squeeze)، یعنی بازار در حال جمع کردن انرژی برای یک حرکت قیمتی انفجاری در آینده است. برعکس، وقتی باندها از هم فاصله میگیرند، یعنی بازار پر هیجان و نوسان شده است.
نکته طلایی برای پیشبینیکنندگان: “اسکوییز بولینگر” (Bollinger Bands Squeeze) یک علامت هشدار برای معاملهگران حرفهای است. این وضعیت معمولاً قبل از جهشهای بزرگ قیمتی رخ میدهد. معاملهگران باید هوشیار باشند و خود را برای ورود به معامله در جهت روند احتمالی آماده کنند.
توصیه: برای تشخیص دقیقتر جهت حرکت بعد از اسکوییز، از اندیکاتورهای دیگر و الگوهای قیمتی مکمل مثل شمعهای ژاپنی استفاده کنید.
رسیدن قیمت به باند بالا، نشاندهنده منطقه اشباع خرید و رسیدن قیمت به باند پایین، نشاندهنده منطقه اشباع فروش است. این اطلاعات برای پیدا کردن نقاط بازگشت احتمالی قیمت و تنظیم معاملات حرفهای، بسیار حیاتی هستند.
نکته تخصصی برای شکارچیان نقاط بازگشت: استفاده از باندهای بولینگر برای پیدا کردن مناطق اشباع خرید و فروش، بهویژه در بازارهای رنج (Range-bound Markets) یا بازارهایی که در یک کانال افقی حرکت میکنند، معجزه میکند. در بازارهای رونددار (Trending Markets)، سیگنالهای اشباع خرید و فروش ممکن است کمی فریبنده باشند.
توصیه هوشمندانه: برای اطمینان از سیگنالهای اشباع خرید و فروش، از اسیلاتورهایی مثل RSI (شاخص قدرت نسبی) و استوکاستیک (Stochastic Oscillator) در کنار باندهای بولینگر استفاده کنید. مثل یک تیم حرفهای!
باندهای بولینگر میتوانند به عنوان یک قطبنما برای تعیین نقاط ورود و خروج معاملات فارکس به کار روند. استراتژیهای معاملاتی مختلفی بر پایه باندهای بولینگر وجود دارند، از جمله:
خرید در کف، فروش در سقف (Buy at Lower Band, Sell at Upper Band): در این استراتژی، معاملهگران وقتی قیمت به باند پایین میرسد، آماده خرید میشوند و وقتی قیمت به باند بالا میرسد، سودشان را برداشت میکنند. این روش، بهخصوص در بازارهای رنج یا کم نوسان، مثل آبنبات شیرین کار میکند.
معامله شکست باند (Bollinger Bands Breakout Trading): در این استراتژی هیجانانگیز، معاملهگران منتظر میمانند تا قیمت از باند بالا یا پایین باندهای بولینگر خارج شود. شکست باند بالا، میتواند سیگنال خرید جسورانه و شکست باند پایین، سیگنال فروش قاطع باشد. این استراتژی، بهخصوص در بازارهای پر نوسان و بازارهایی که از حالت رنج خارج میشوند، مثل یک موشک عمل میکند.
نکته تخصصی برای حرفهای شدن: استراتژیهای معاملاتی باندهای بولینگر، به تنهایی کافی نیستند. برای افزایش شانس موفقیت معاملات، باندهای بولینگر را با سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال و مدیریت ریسک ترکیب کنید.
توصیه دوستانه: قبل از اینکه با هر استراتژی معاملاتی باندهای بولینگر وارد میدان نبرد واقعی شوید، حتماً آن را در حساب دمو (Demo Account) تمرین کنید و با ریسکهای احتمالیاش آشنا شوید. مثل یک خلبان حرفهای که قبل از پرواز واقعی، بارها با شبیهساز پرواز تمرین میکند.
باندهای بولینگر فقط یک اندیکاتور نیستند، بلکه یک سکوی پرتاب برای خلق استراتژیهای معاملاتی سطح بالاتر هستند. در این بخش از اموزش باندهای بولینگر برخی از این استراتژیهای پیشرفته را بررسی خواهیم کرد:
استراتژی واک باند مخصوص روندهای قدرتمند است. در یک روند صعودی بیوقفه، قیمت مثل یک کوهنورد حرفهای، دائماً در نزدیکی یا بالای باند بالا حرکت میکند (واک باند بالا). در یک روند نزولی بیامان، قیمت مثل یک سقوط آزاد، دائماً در نزدیکی یا پایین باند پایین حرکت میکند (واک باند پایین). معاملهگران باهوش، از این سیگنال قدرتمند روند برای ورود به معامله در جهت روند استفاده میکنند.
نکته تخصصی برای شکارچیان روند: در استراتژی “واک باند”، تشخیص درست روند قوی، کلید موفقیت است. برای اطمینان از قدرت روند، از اندیکاتورهای روند دیگر مثل میانگین متحرک و MACD (میانگین متحرک همگرایی-واگرایی) کمک بگیرید.
توصیه برای مدیریت ریسک: در استراتژی “واک باند”، مدیریت ریسک از نان شب هم واجبتر است. حتماً حد ضرر (Stop-loss) مناسب تعیین کنید و حجم معاملاتتان (Position Sizing) را به درستی مدیریت کنید.
استراتژی دو قله M و دو دره W (Bollinger Bands M-Tops and W-Bottoms) الگوهای بازگشتی قیمت را با باندهای بولینگر ترکیب میکند. قله M یک الگوی بازگشتی نزولی است. در این الگو، قیمت دوبار به باند بالا حمله میکند و بین این دو قله، به زیر باند میانی نفوذ میکند. دره W، یک الگوی بازگشتی صعودی است. در این الگو، قیمت دوبار به باند پایین یورش میبرد و بین این دو دره، به بالای باند میانی صعود میکند. معاملهگران حرفهای، با شناسایی این الگوها و تایید سیگنال با باندهای بولینگر، معاملات بازگشتی سودآوری را شکار میکنند.
نکته تخصصی برای الگو شناسها: الگوهای “M-Tops” و “W-Bottoms” وقتی قدرت بیشتری نشان میدهند که با واگرایی (Divergence) در اسیلاتورهایی مثل RSI و MACD همزمان شوند. واگرایی یعنی حرکت قیمت و اندیکاتور با هم همخوانی ندارند، این نشاندهنده ضعف روند فعلی و احتمال تغییر جهت آن است.
توصیه برای دقت بیشتر: برای افزایش دقت استراتژیهای “M-Tops” و “W-Bottoms”، به حجم معاملات و تایم فریم (Timeframe) معاملاتی هم توجه کنید. تایم فریمهای بالاتر، معمولاً سیگنالهای قویتری ارائه میدهند.
قدرت واقعی باندهای بولینگر وقتی نمایان میشود که با دیگر اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال دست به دست هم بدهند. ترکیب باندهای بولینگر با اندیکاتورهای روند، اسیلاتورها، الگوهای قیمتی و حجم معاملات، میتواند سیگنالهای معاملاتی بسیار قویتر و قابلاعتمادتری بسازد.
نکته تخصصی برای ترکیبکنندگان حرفهای: ترکیبهای پرطرفدار باندهای بولینگر عبارتند از:
توصیه برای انتخاب بهترین ترکیب: در انتخاب اندیکاتورهای مکمل برای باندهای بولینگر، به همافزایی (Synergy) بین آنها دقت کنید. اندیکاتورهای مکمل باید نقاط ضعف و قوت یکدیگر را پوشش دهند و اطلاعاتی همراستا و تاییدکننده ارائه کنند.
هیچ ابزار تحلیل تکنیکالی بینقص نیست، حتی باندهای بولینگر! درک مزایا و معایب این اندیکاتور، به شما کمک میکند تا از آن به صورت هوشمندانهتر و موثرتری استفاده کنید. در ادامه به بررسی مزایا و معایب استفاده از اندیکاتور باندهای بولینگر میپردازیم:
از مزایای باندهای بولینگر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
معایب باندهای بولینگر به شرح زیر است:
توصیه صادقانه: با وجود معایب جزئی، باندهای بولینگر همچنان یک ابزار قدرتمند و بینظیر در زرادخانه معاملهگران فارکس هستند. رمز استفاده حرفهای از باندهای بولینگر، درک نقاط قوت و ضعفش، ترکیب هوشمندانه با سایر ابزارها و استراتژیهای معاملاتی و مهمتر از همه، تمرین و تجربه مداوم است.
برای اینکه از تمام پتانسیل باندهای بولینگر در معاملات فارکس بهرهمند شوید، این نکات تخصصی را به خاطر بسپارید:
تنظیمات پیشفرض باندهای بولینگر (20 دوره و 2 انحراف معیار)، شاید برای همه جفت ارزها و همه سبکهای معاملاتی مناسب نباشند. دوره زمانی و انحراف معیار را با توجه به ویژگیهای جفت ارز مورد معامله و تایم فریم معاملاتی خودتان تنظیم کنید.
نکته تخصصی برای تنظیمکنندهها: برای جفت ارزهای پرنوسان و تایم فریمهای کوتاهمدت، میتوانید دوره زمانی را کوتاه کنید (مثلاً 10 یا 14). برای جفت ارزهای کم نوسان و تایم فریمهای بلندمدت، میتوانید دوره زمانی را افزایش دهید (مثلاً 30 یا 50).
توصیه عملی: برای پیدا کردن بهترین تنظیمات باندهای بولینگر، از روش آزمون و خطا (Trial and Error) در حساب دمو استفاده کنید و عملکرد تنظیمات مختلف را در شرایط واقعی بازار بررسی کنید. مثل یک دانشمند که آزمایشهای مختلف انجام میدهد!
باندهای بولینگر در تایم فریمهای مختلف، سیگنالهای متفاوتی صادر میکنند. سیگنالهای تایم فریمهای بلندمدت، معمولاً قابل اعتمادتر و قدرتمندتر از سیگنالهای تایم فریمهای کوتاهمدت هستند. مثل تفاوت بین دیدن یک منظره از نمای نزدیک و نمای دور!
نکته تخصصی برای تایم فریم شناسان: برای معاملات بلندمدت (مثلاً معاملات روزانه یا هفتگی)، تایم فریمهای 4 ساعته، روزانه و هفتگی مناسبتر هستند. برای معاملات کوتاهمدت (مثلاً معاملات اسکالپینگ یا معاملات لحظهای)، تایم فریمهای 1 دقیقهای، 5 دقیقهای و 15 دقیقهای کارآمدتر هستند.
توصیه حرفهای: تایم فریم معاملاتی خودتان را با توجه به سبک معاملاتی و اهداف سرمایهگذاریتان انتخاب کنید و باندهای بولینگر را در تایم فریم مناسب تحلیل کنید. مثل انتخاب ابزار مناسب برای هر کار!
تحلیل پرایس اکشن، یعنی رمزگشایی از الگوهای قیمتی و رفتار قیمت روی نمودار. ترکیب باندهای بولینگر با تحلیل پرایس اکشن، میتواند سیگنالهای اشتباه را فیلتر کند و دقت معاملات را به طرز چشمگیری افزایش دهد. مثل ترکیب علم و هنر!
نکته تخصصی برای پرایس اکشن کارها: الگوهای شمعی ژاپنی مثل پین بار (Pin Bar)، انگالفینگ (Engulfing Pattern)، ستاره صبحگاهی (Morning Star) و ستاره شامگاهی (Evening Star)، میتوانند به عنوان تاییدیه برای سیگنالهای باندهای بولینگر به کار روند.
توصیه آموزشی: مهارت در تحلیل پرایس اکشن، نیاز به تمرین و ممارست دارد. آموزشهای جامع تحلیل پرایس اکشن خان بورس، میتواند شما را در این مسیر راهنمایی کند.
هیچ استراتژی معاملاتی صد در صد سودآور نیست و باندهای بولینگر هم تضمینی برای سودهای بیوقفه نیستند. مدیریت ریسک اصولی، از جمله تعیین حد ضرر مناسب و مدیریت حجم معاملات، برای حفظ سرمایه و جلوگیری از ضررهای سنگین، حیاتی است. مثل بستن کمربند ایمنی قبل از رانندگی!
نکته تخصصی برای ریسک گریزها: نسبت ریسک به ریوارد (Risk-Reward Ratio) معقولی را برای معاملات خودتان تعیین کنید. نسبت ریسک به ریوارد 1 به 2 یا بیشتر، معمولاً توصیه میشود. یعنی برای هر واحد ریسکی که میپذیرید، انتظار حداقل دو واحد سود را داشته باشید.
توصیه ضروری: همیشه قبل از ورود به هر معامله، یک برنامه معاملاتی (Trading Plan) کامل و دقیق داشته باشید که شامل استراتژی ورود، خروج، حد ضرر و حد سود باشد. مثل داشتن نقشه راه قبل از سفر!
نقل قول طلایی:
موفقیت در معاملات، 20 درصد استراتژی معاملاتی و 80 درصد روانشناسی و مدیریت ریسک است.” – مارک داگلاس (Mark Douglas) ، استاد معاملهگری و نویسنده کتابهای پرفروش.
باندهای بولینگر، یک اندیکاتور قدرتمند، انعطافپذیر و جذاب در دنیای پیچیده تحلیل تکنیکال فارکس هستند. با درک عمیق اصول، اجزا، کاربردها و استراتژیهای معاملاتی مبتنی بر باندهای بولینگر، شما میتوانید دیدگاهی شفافتر نسبت به نوسانات بازار پیدا کنید، مناطق کلیدی اشباع خرید و فروش را شکار کنید، نقاط ورود و خروج دقیق را تعیین کنید و استراتژیهای معاملاتی حرفهایتری را توسعه دهید.
خان بورس، با افتخار این مقاله جامع را به شما تقدیم میکند. این مقاله، فقط یک شروع است. با مطالعه دقیق این راهنما، تمرین مستمر در بازار و بهرهگیری از آموزشهای تخصصی خان بورس، شما هم میتوانید به جمع معاملهگران موفق فارکس بپیوندید و از فرصتهای بیشمار این بازار هیجانانگیز بهرهمند شوید.
یک نکته مهم برای موفقیت: دانش، سوخت اصلی سفینه موفقیت در بازارهای مالی است. به خاطر داشته باشید که یادگیری مداوم و بهروزرسانی دانشتان در زمینه تحلیل تکنیکال و بازارهای مالی، یک سفر بیپایان است. خان بورس، همواره همراه و پشتیبان شما در این مسیر پر فراز و نشیب خواهد بود. با ما باشید تا قلههای موفقیت را فتح کنید!
اگرچه باندهای بولینگر ابزار فوقالعادهای هستند، ولی تکیه صرف به آنها برای معاملات سودآور، توصیه نمیشود. باندهای بولینگر زمانی بهترین عملکرد را دارند که با دیگر ابزارهای تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی ترکیب شوند. ترکیب هوشمندانه باندهای بولینگر با اندیکاتورهای روند، اسیلاتورها، الگوهای قیمتی و تحلیل پرایس اکشن، میتواند سیگنالهای معاملاتی قویتر و قابل اعتمادتری ایجاد کند. مثل ساختن یک تیم حرفهای از ابزارها!
“بهترین” تنظیمات باندهای بولینگر، یک فرمول جادویی نیست که برای همه بازارها و همه معاملهگران یکسان باشد. تنظیمات ایدهآل، بستگی به دارایی مورد معامله، تایم فریم معاملاتی و سبک معاملاتی شما دارد. تنظیمات پیشفرض (20 دوره و 2 انحراف معیار)، شروع خوبی است، اما شما میتوانید آنها را بر اساس نیازهای خودتان تغییر دهید. آزمایش و بررسی عملکرد تنظیمات مختلف در بازار واقعی، کلید پیدا کردن تنظیمات مناسب برای شماست. مثل پیدا کردن سایز لباس مناسب!
باندهای بولینگر در تمام بازارهای مالی قابل استفاده هستند، اما بهخصوص در بازارهای پر نوسان و بازارهایی که بین فاز رنج و فاز روند جابجا میشوند، عملکرد بهتری از خود نشان میدهند. بازار فارکس، به دلیل نوسانات بالا و پویایی بینظیرش، یکی از بهترین زمینههای بازی برای باندهای بولینگر است.
باندهای بولینگر ابزار نسبتاً سادهای هستند و درک اصول اولیه آنها برای معاملهگران مبتدی اصلاً دشوار نیست. اما، استفاده موثر از باندهای بولینگر و خلق استراتژیهای معاملاتی حرفهای بر پایه آنها، نیاز به تمرین مداوم، تجربه عملی و درک عمیقتری از مفاهیم تحلیل تکنیکال دارد. آموزشهای جامع وبسایت خان بورس، میتواند چراغ راه شما در این مسیر باشد.
هیچ اندیکاتور تحلیل تکنیکالی در تمام شرایط بازار بینقص نیست و باندهای بولینگر هم از این قاعده مستثنی نیستند. در شرایط بازارهای فوقالعاده پر تلاطم و غیرقابل پیشبینی، سیگنالهای باندهای بولینگر ممکن است کمی گمراهکننده باشند. در این مواقع، بهتر است با احتیاط بیشتری از باندهای بولینگر استفاده کنید و مدیریت ریسک را در اولویت قرار دهید.
حداقل سرمایه برای ورود به فارکس تصور کنید بهعنوان یک تریدر تماموقت در بازار فارکس مشغول به کار هستید؛ دیگر
در بازارهای مالی، حرکات قیمت هیچگاه بهصورت مستقیم و بدون نوسان انجام نمیشوند. حتی در یک روند صعودی یا نزولی
وقتی قیمت یک دارایی در بازهای محدود و بین دو خط روند همگرا نوسان میکند، الگویی به وجود میآید که
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری
3 دیدگاه در “باندهای بولینگر چیست و چه کاربردی در فارکس دارد؟”
چطور میتوان تنظیمات باندهای بولینگر را بر اساس ویژگیهای جفت ارز مشخص کرد؟ آیا مرجع خاصی برای کاهش انحراف معیار باند پایین وجود دارد؟
بهنظرتان برای تازهکاران، مطالعه کدام بخشهای آموزش باندهای بولینگر بیشتر سودمند است؟ همچنین اندیکاتور بولینگر بند چیست و چه کارایی دارد؟
در مقاله به تنظیمات پیشفرض باندهای بولینگر اشاره شد. آیا این تنظیمات برای همه شرایط بازار مناسب هستند یا نیاز به تغییرات دارند؟ اندیکاتور بولینگر بند چیست؟